چرا نتانیاهو تا وقتی فخری زاده زنده بود خواب راحت نداشت

قم، سی متری کیوانفر ، کوچه رهبر
صدای اذان حاج حسن بلند شد از اینکه خدا یک پسر تپل و لب گلی بهشان عنایت کرده بود سجده شکری گذاشت ۱۰ اردیبهشت ۱۳۴۰ زمانی که دو تازه درست یک ماه از فوت مرجع عالیقدر جهان شیعه حاج آقا حسین بروجردی گذشته بود محسن به دنیا آمد فردا آن روز محسن را پیش حاج آقا غضنفری امام جماعت محل بردند تا اذان در گوشش بگویند چون سید بود و نفسشان حق بود احترام خاص در محل داشتند اسم بچه را هم محسن گذاشتند.
برو بیایی بود خانه حاج حسن اختر خانم هم از اینکه خدا چنین نعمتی در دامنش گذاشته بود مسرور بود ساعت‌ها که نگاه به این غنچه می‌انداخت گل از گلش می‌شکفت مهابادی‌ها و زواره‌ای‌ها راه به راه یامی‌آمدند منزل به اختر خانم تبریک می‌گفتند یا در محل و مسجد به حاج حسن قدم نو رسیده را تبریک می‌گفتند .
کل خانواده فخری‌زاده ۸ برادر و خواهر قد و نیم قد یا به قول قدیمی‌ها شیر به شیر هم بودند محسن پسر اول و فرزند دوم خانواده بود حاج حسن کارش معماری بود چند تا از رواق‌های حرم حضرت معصومه از شاهکارهای او بود.
#زندگی_نامه_یک_فرهیخته_شهید_فخری_زاده
#شهید_محسن_فخری_زاده
دیدگاه ها (۳)

اگه جلوی روزه دار بخوره دیگه چی میشهوای وای

شما هم یک فرهیخته باشید

خیلی ها برای هواپیمای اوکراین که حاصل یک اشتباه بود رگ گردنش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط